۲۱ دی ۱۳۸۷

«فلسفه هنر هایدگر» اثر جولیان یانگ، (outline) قسمت اول

یکم- «سرآغاز کار هنری» (6-1935) [17-13]

الف- سال 1935 آغاز توجه عمیق و جدی هایدگر است به مقوله هنر.

ب- این تفکرات پس از آن نیز دست کم به دو دلیل پایان نیافت:

1- این اثر بسیار مهم اما از برخی جهات ناکافی می‌نمود. 42 پی‌نوشت بسیار نقادانه هایدگر بر ویرایش نهایی این اثر در «مجموعه آثار» خود گواهی‌است بر این امر.
2- ایستا تصور نمودن این اثر با شیوه تفکر هایدگر که تفکر پویا و تفکر در راه است در تعارض‌است. «سرآغاز کار هنری» سرآغاز راهی بی‌پایان بود که تامل هایدگر صبورانه تا پایان عمر آن را درمی‌نوردید.

پ- هایدگر تحت تاثیر ایده «مرگ هنر» هگل قرار گرفت.

1- او در اینکه «هنر بزرگ» از یونان باستان بدین‌سو مرده‌است با هگل موافق‌بود (پارادایم یونان) اما؛
2- برخلاف هگل چنین می‌پنداشت که «هنر بزرگ» نه‌تنها روزی ممکن‌ است بازگردد بلکه مطلوب است که بازگردد.

ت- هایدگر در پایان عمر به هنر مدرن علاقه‌مند می‌گردد. و به آثار هنرمندانی همچون ریلکه، استفان گئورکه، لوموربوزیه، استراوینسکی، جرج براک، کله و سزان توجه نشان می‌دهد.

ث- علاقه جدید هایدگر به هنر مدرن با تئوری او در‌باب «هنر بزرگ» در تعارض بود. علاقه او به هولدرلین حتی در همان زمان نگارش «سرآغاز...» نیز با تئوری هنر هایدگر ناسازگار می‌نمود.

1- هایدگر که در زمان نگارش «سرآغاز کار هنری» به شدت تحت تاثیر شاعر بزرگ آغاز دوره رمانتیک فردریک هولدرلین قرارداشت کوشید تا جایگاه او را نه در مقام یک شاعر که در مقام یک متفکر یا فیلسوف توجیه کند.

ج- هایدگر در متون متاخر خود درباره هولدرلین (46-1939) از پارادایم یونان دست می‌شوید و تفکر او به سوی «پارادایم مدرن» چرخشی اساسی را نشان می‌دهد.

1- از آثار این چرخش درک تحریف ناشده اوست از مقام شاعری هولدرلین.
2- اذعان به پارادایم مدرن به بیگانگی هایدگر نسبت به هنر زمانه‌اش پایان می‌دهد.
3- او در این زمان به تبعیت از هولدرلین باور داشت که وظیفه اصلی هنر در این زمانه بی‌افسون مدرنیته «یافتن امر قدسی‌است».
4- و در نهایت این امر منجر به رویکرد تازه هایدگر به هنر شرق و به‌ویژه هنر ذن‌بودیسم می‌گردد.

چ- در بررسی تفکر هایدگر با چهار چرخش مهم روبرو می‌شویم که از آن می‌توان به تعبیری تحت عنوان چهار هایدگر یاد کرد:

1- هایدگر اولیه (پیش از 1930)

2- هایدگر میانی یا در حال گذار (8-1930)

3- هایدگر متاخر (بعد از 1938)

4- و هایدگر چهارمی که جولیان یانگ آن را هایدگر بعد از جنگ می‌خواند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا نظر بدهید و آزادانه انتقاد کنید.