۰۲ تیر ۱۳۸۷

ملاحظاتی پیرامون مفهوم پارادایم (قسمت اول)

پارادایم تعریف ناپذیر است.

پارادایم (paradigm) یکی از مفاهیم اصیل و بنیادی اندیشه‌های تاماس کوون (Thomas Kuhn)، اندیشمند و فیلسوف معاصر علم است، مفهومی که بر سر چیستی آن مناقشات بسیاری از مدتها پیش در‌گرفته است و هم‌اکنون نیز ادامه دارد.

در تعریف پارادایم گفته‌اند که آن نوعی سرمشق یا الگوی مثالی است. فی‌الواقع معنای تحت‌الفظی آن چنین است، اما تعاریفی از این دست چیز زیادی درباره پارادایم به ما نمی‌آموزد، تنها به این دلیل نه چندان ساده که پارادایم اساسا قابل تعریف نیست. باید گفت که این تنها پارادایم نیست که قابل تعریف نیست، بسیاری از فعالیت‌هایی که ما در زندگی روزمره خود با آنها سروکار داریم نیز چنین‌اند. این موضوعی است که برای ویتگنشتاین (Wittgenstein) متاخر بسیار جالب نظر بوده‌است. او ما را برای تعریف «بازی»، فعالیتی تا این حد آشنا و مانوس، به چالش می‌طلبد، و دست آخر پس از عجز ما در تعریف آن (و البته نه به سبب آن) نتیجه می‌گیرید که اساسا این واژه قابل تعریف نیست. ما در عمل می‌توانیم فعالیتی را که بازی نامیده می‌شود به نحوی متمایز از سایر فعالیت‌ها ادراک کنیم، اما قادر نیستیم معرفت خود را به صراحت و در قالب تعریفی جامع و مانع بیان کنیم. در حقیقت تعاریف صریح نقشی ناچیز در فهم ما از محیط پیرامونمان دارند.

۱ نظر:

  1. سلام و تبریک برای راه اندازی وبلاگ , مطالب بسیار خواندنی هستند , هر چند دیر فهم برای کسانی که دانشجوی فلسفه نیستند...
    نازنین درودی

    پاسخحذف

لطفا نظر بدهید و آزادانه انتقاد کنید.