آنچه در پی میآید گزیدهایست از اشعار تائوتچینگ از کتاب طریقت :«راهنمای هنر زندگی و خرد ناب» و تا اندازهایی نشان میدهد که یک حاکم فرزانه چگونه حاکمی است و کشوری که در هماهنگی با تائو اداره میشود چه ویژهگیهایی دارد:
«وقتی کشوری در هماهنگی با تائواست،
کارخانههای آن ماشینهای باربری و کشاورزی میسازند.
وقتی کشوری راه خلاف تائو میپوید،
ابزار و ادوات جنگی در حومه شهرها انبار میشوند.
توهمی بالاتر از ترس وجود ندارد
و اشتباهی بزرگتر از آماده شدن برای دفاع از خود...[46]
وقتی ثروتمندان در رفاهاند،
در حالی که کشاورزان زمینهای خود را از دست میدهند؛
وقتی دولتمردان بودجههای گزاف
صرف سازوکارهای نظامی میکنند؛
وقتی طبقه بالا مصرفگرا و بیمسئولیت است
و وقتی فقرا جایی برای تظلمخواهی از این نابسامانی ندارند؛
اوضاع از هماهنگی با تائو به درآمده است....[53]
اگر میخواهی رهبری بزرگ باشی،
باید یاد بگیری چگونه از تائو پیروی کنی.
تلاش برای تسلط را متوقف کن..[57].
هرچه ممنوعیتها بیشتر باشند،
پاکدامنی و تقوا در جامعه کمتر خواهد بود.
هرچه ابزار نظامی بیشتری انبار کنید،
کمتر در امنیت خواهید بود...[57]
اگر کشوری با شکیبایی اداره شود،
آرامش و شرافت بر آن حکمفرما میشود.
اگر کشوری با سرکوب اداره شود،
اندوه و نیرنگ بر آن حکمفرما میشود.
وقتی میل به قدرت در راس امور است،
هرچه ایدهآلها والاتر باشند، نتیجه اندکتر است...[58]
فرزانه...در تحمیل خواستههای خود تلاش نمیکند...[58]
اداره کشوری بزرگ
چون سرخ کردن ماهیای کوچک است؛
با دستکاری بیش از حد، به حتم کار را خراب میکنی.
کشورت را در تائو متمرکز کن...[60]
وقتی کشوری قدرت به دست میآورد
همانند دریا میشود؛
همه جریانها به سوی آن سرازیر میشود.
هرچه قدرت این کشور بیشتر شود،
بیشتر نیازمند تواضع و فروتنی است.
فروتنی یعنی اعتماد به تائو
و از میان رفتن نیاز به دفاع از خود....[61]
حکومتی که در تائو متمرکز است
ملت خود را تغذیه میکند
و در امور دیگران دخالت نمیکند....[61]
بهترین رهبر پیرو خواست مردم است..[68]
اگر میخواهید مردم را رهبری کنید،
یاد بگیرید چگونه از آنها پیروی کنید...[66]
وقتی دیگر به خود اعتماد نداری
به قدرت دل میبندی...[72]
وقتی مالیاتها زیادند،
مردم گرسنه میمانند.
وقتی حکومت متخلف است،
مردم روحیه خود را از دست میدهند،
به سود مردم عمل کنید.
به آنها اعتماد کنید و آنها را تنها بگذارید.[75]
...پس هرکه سخت و خشک است
مرگش نزدیک شده
و هرکه نرم و انعطافپذیر
سرشار از زندگی است.
سخت و خشک میشکند.
نرم و انعطافپذیر باقی میماند...[76]
...آنان که سعی در تسلط دارند
و برای حفظ قدرت از زور استفاده میکنند
و خلاف جهت تائو حرکت میکنند،
از کسانی که چیزی ندارند میگیرند
و به کسانی که بیش از اندازه دارند، میدهند...[77]
اگر کشوری خردمندانه اداره شود،
ساکنانش خوشنود خواهند بود،
از دسترنجشان لذت میبرند
و از آنجایی که خانههایشان را دوست میدارند
علاقه به سفر را از دست میدهند.
ممکن است در این کشور چند وسیله نقلیه و قایق وجود داشته باشد
ولی کسی از آنها استفاده نمیکند.
مردم از خوراکشان لذت میبرند
و از زندگی با خانوادههایشان شادند،تعطیلات را در باغچههایشان سپری میکنند
و از کمک به همسایگان خوشنود میشوند.
حتی اگر کشور همسایه به قدری به آنها نزدیک باشد که
صدای خروسها یا پارس سگهایشان را به سادگی بشنوند،
از این که بدون سفر کردن به کشور همسایه در سن پیری بمیرند،
راضیاند. [80]
تائو بیاصرار و پافشاری، قوت میبخشد.
...فرزانه با رها کردن میل به تسلط، رهبری میکند...[81]
هنگامی که فرزانه حکومت میکند،
مردم به ندرت متوجه وجودش میشوند.
پس از فرزانه بهترین حاکم، رهبریاست که دوستش دارند.
پس از او فرمانروایی که از او میترسند
و بدترین، کسی است که او را خوار میشمارند...[17]
وقتی تائو فراموش میشود،
خوبی و زهد پدیدار میشود...[18]
وقتی کشور دچار آشوب میشود،
میهنپرستی رونق میگیرد...[18]
تقدس و خرد را فراموش کنید
و مردم هزار بار شادتر خواهند بود.
عدل و اخلاقیات را فراموش کنید
و مردم تنها آنچه درست است را انجام میدهند.
سود و صنعت را فراموش کنید
و دیگر دزدی وجود نخواهد داشت...[19]
هرکه در حکومت بر مردم به تائو اعتماد کند
سعی در تحمیل چیزی نخواهد داشت.
چنین کسی تلاش نمیکند دشمنان را با نیروی نظامی شکست دهد.
هر عملی عکسالعملی دارد.
خشونت حتی با نیت خوب
همیشه به کنندهاش باز میگردد...[30]
ابزار نظامی، ابزار خشونت است.
فرزانه از خشونت پرهیز میکند.
ابزار نظامی ابزار ترس است؛
فرزانه هرگز آن را به کار نمیبرد...[31]
دشمنان او دیوها نیستند،
بلکه انسانهایی هستند همانند او.
او در آرزوی نابود شدن آنها نیست
و هنگام پیروزی جشن نمیگیرد.
او چگونه میتواند هنگام پیروزی
و کشتن انسانها به جشن و شادی بپردازد؟...[30]
فرزانه تلاش نمیکند قدرتمند شود،
بنابراین قدرتمند حقیقی است...[38]
اخلاقگرا عمل میکند
و هنگامی که کاری از پیش نمیبرد
آستین بالا میزند و از زور استفاده میکند،
وقتی تائو گم میشود،خوبی پدیدار میشود.
وقتی خوبی گم میشود، اخلاقیات پدید میآیند.
وقتی اخلاقیات گم میشود، آداب و رسوم جایگزین میشود.
آداب و رسوم مختلف پوسته ایمان است
و شروع آشوب و بینظمی...[38]
کلام حقیقت عاری از آراستگی
و کلام آراسته از حقیقت خالیاست.»[81]