نظریه یا تئوری «theory» بسته به متنی که در آن قرار میگیرد دارای معانی متفاوتی است. قاعده، تکنیک، تفکر و تامل، ایدههایی که در نتیجه تفکر شکل میگیرند، شرایط و مقتضیات فرضی، و اصول علمی که در توصیف یک پدیده به کار میرود همگی از معانی متفاوت نظریه است.
فهرست
1.نظریه به مثابه مجموعهایی از قواعد
2.نظریه به مثابه نفس تفکر و تعمق
3.نظریه به مثابه محصول تفکر و گمانهزنی
4.نظریه به مثابه شرایط و مقتضیات فرضی
5.نظریه به مثابه اصول علمی تبیین کننده پدیدارها
1.نظریه به مثابه مجموعهایی از قواعد
گاه مراد از نظریه مجموعهایی از قواعد، ایدهها،اصول و تکنیکهایی است که تصور میشود بر یک موضوع حاکم است. این مجموعه از قواعد متمایز است از آن چیزی که در واقعیت رخ میدهد. برای مثال ممکن ست کسی قواعد و تکنیکهای حاکم بر بازی فوتبال را به خوبی بداند اما در عمل بازیکن خوبی نباشد. این که قواعد و نظریهها تا چه حد میتوانند راهنمای عمل باشند محل مناقشه است( رجوع کنید به آرای ویتگنشتاین و توماس کوهن در همین زمینه ).
2.نظریه به مثابه نفس تفکر و تعمق
گاه مراد ازنظریه صرف تفکر و تعمق درونی است. نوعی اندیشهورزی و تامل انتزاعی. نظریهپرداز در این معنا مترادف متفکر است.
3.نظریه به مثابه محصول تفکر و گمانهزنی
گاه مراد از نظریه ایده و یا عقیدهایی است که در نتیجه تفکرو یا حدس و گمان حاصل میگردد.
4.نظریه به مثابه شرایط و مقتضیات فرضی
گاه مراد از نظریه مجموعهایی از شرایط، مقتضیات و یا اصول فرضی است. در همین معناست که گفته میشود فلان چیز فقط به حرف و در نظر درست است ونه در عمل.
5.نظریه به مثابه اصول علمی تبیین کننده پدیدارها
و در آخر مراد از نظریه گاه مجموعهایی از فاکتها، گزارهها و یا اصولی است که به صورت همبسته با هم در توصیف یک پدیدار به کار گرفته میشوند. این معنا از نظریه بیشتر در علم کاربرد دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا نظر بدهید و آزادانه انتقاد کنید.